فرهنگ داخلی؛ فرق است میان رانندگی از تهران تا کیش!
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۹۹۱۹۶
مهر: «هر سری که برمیگردم تهران تا دوهفته نمیتونم رانندگی کنم» این جمله ۹۰ درصد افرادی است که بنا به هر دلیلی، چند ماهی از سال را در جزیره کیش ساکن هستند و وقتی به شهرشان مخصوصاً تهران بر میگردند تا مدتی رانندگیکردن برایشان سخت است.
در جزیره کیش، در هیچ جایی از خیابانهای آن خبری از چراغ قرمز نیست. چرا؟ چون که در این جزیره افراد به صورت ارادی به قوانین راهنمایی رانندگی عمل میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضا تاتار یکی از شهروندانی است که به خاطر کار چند ماهی در سال را در کیش زندگی میکند و میگوید: «اولین روزهایی که به کیش آمده بودم تفاوتها برایم خیلی محسوس بود و با توجه به عادتهای اشتباه رانندگی که برایمان ایجاد شده همان اوایل چندباری جریمه شدم و هر دفعه که برمیگردم تهران تا چند روزی تفاوت رانندگی برایم آزار دهنده است.»
در این جزایر هیچ خبری از آلودگی صوتی نیست و این در حالی است که کارشناسان بر این باورند بعد از شهر بانکوک تایلند که با ۱۰۰ دسی بل آلودگی صوتی آلودهترین شهر دنیا است، تهران با توجه به نبود کنترلکنندههای آلودگیهای صوتی رفته رفته جای آن را میگیرد.
در کلان شهرها و باز هم با تاکید بیشتر در شهر تهران، آلودگی صوتی ناشی از بوق ماشینها و صدای اگزوز موتورها و ماشینها در کنار معضلات دیگر رانندگی، علاوه بر اعصاب خوردی و عصبانیتهای شدید لحظهای، در درازمدت ضایعات فیزیولوژیکی بسیاری را در انسان به وجود میآورد که گاهی آثار آن به صورت خستگی، خواب آلودگی و حملات عصبی بروز میکند.
رضا میگوید: «من در این مدتی که در کیش هستم اصلاً صدای بوق را نشنیدم. گاهی ممکن است ماشینی برای چند دقیقه حتی بی دلیل پشت ماشین دیگری توقف کرده باشد، ولی هیچ خبری از بوق زدن نیست؛ نهایت چراغ دادن است، اگر خیلی از این طولانیتر شود با توجه به وضعیت خیابان راهنما میزنند و از سمت چپ میروند. بدون ناسزا گفتن!»
یکی از جذابیتهای این جزیره سوای ازطبیعت آن، تمیزی بیش از حد است. فکر نکنید پاکبان ها یا شهرداریها مدام در حال رفت و روب هستند. نه! یکی از قوانین دیگر رانندگی در این جزایر این است که اگر ظاهر ماشین کثیف باشد جریمه دارد، پرت کردن آشغال و سیگار به بیرون از ماشین هم همین طور! دقیقاً همان مواردی که تا دلتان بخواهد از سرنشین ماشینها در کلانشهرها دیده میشود.
اگر نگاهی گذرا به تاکسیهای خط آزادی_رسالت و تاکسیهای این جزیره (حتی با سرچ در گوگل) انداخته شود، تفاوت چشمگیر آنها محسوس است.
رضا میگوید: «برای همه خیلی پیش میآید که مسیری را اشتباه رفته باشیم و ورودی را رد کرده باشیم، اما با یک دنده عقب گرفتن مشکل حل میشد! البته بماند که چقدر بوق ممتد و ناسزا میشنیدیم! ولی در کیش دنده عقب گرفتن همانا جریمه سنگین پرداخت کردن یا حتی خوابیدن ماشین همانا!»
این هم قانون دیگر رانندگی در کیش است که دنده عقب گرفتن جزو خط قرمزهای شأن است تا حد توقیف خودرو!
خب وقتی همه قوانین به صورت دقیق و جزئی حساب شده است، یقیناً عابر پیاده از جایگاه ویژهتری برخوردار است. اگر عابر پیاده قصد وارد شدن از خیابان را داشته باشد (چه از روی خطوط عابر پیاده و چه بدون بودن خطوط عابر پیاده) راننده موظف است که توقف کامل انجام دهد.
حالا اگر خارج از این جزیره عابری بخواهد از خیابان رد شود باید کلی دنبال این خطوط عابر پیاده بگردد؛ چون آنقدر بی توجهی به آنها شده و رنگ و روی آنها رفته که عابر مطمئن نیست اینها خطوط عابر هستند یا نه! اگر هم مطمئن شود و قصد رد شدن داشته باشد باز هم باید مواظب باشد که طعمه بوقها و ناسزاها قرار نگیرد.
همین قوانین رانندگی در این جزیره و آرامشی که در رانندگی به راننده دست میدهد باعث میشود که شهروندان آنها یا به اصطلاح دقیقتر "کیشوندان" و حتی گردشگران موظف به اجرای تکتک قوانین حاکم باشند و عادت کردن این سبک از رانندگی، رانندگی مجدد در شهرهای دیگر را سخت میکند.
منبع: آخرین نیوز
کلیدواژه: عابر پیاده خطوط عابر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۹۹۱۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از درشکه تا اتومبیل؛ یک قرن فرهنگسازیِ ناتمام
جابهجایی همواره یکی از دغدغههای مهم از زمان انسانهای نخستین که کمتر سبک زندگی یکجانشینی داشتند تا انسان امروزی که پویایی، جزء جداییناپذیر زندگیاش محسوب میشود، بوده است. نیازی که پاسخ به آن در ابتدا به مدد حیوانات و بعدتر به واسطه پیشرفت تکنولوژی میسر شد، هرچند این بخش هم با چالشهای خاص خود از بروز هرجومرج تا گاهی اوقات نبود فرهنگِ کافی روبرو بود.
به گزارش ایسنا، سرعتِ محدود انسان برای جابهجایی باعث شد تا به حیوانات به چشم وسیلهای برای حملونقل نگاه کند که هرچند سرعت و توان بیشتری از خودش داشتند، اما بازهم تغییر چشمگیری در مدت زمان رسیدن به نقطه دلخواه ایجاد نمیکردند. در این شرایط بود که فکر ساخت وسایلی مانند ماشیندودی، طیاره، قطار و... به ذهنش رسید تا سختیها را بر خود آسان کند. با این وجود وسیلهای که بیش از هر چیزی طی حدود ۱۳۰ سال گذشته توانسته پاسخگوی نیاز انسان به جابهجایی باشد، خودروها هستند که در این گزارش به آنها میپردازیم.
تا پیش از تولد خودروها، استفاده از کالسکه و درشکه برای رفتوآمد در میان مردم رواج داشت؛ چنانچه ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر فرنگ در سالهای آخر عمرش دستور تاسیس شرکت درشکهرانی برای گسترش حملونقل در دارالخلافه طهران را داد که به دنبال آن حدود ٣٠ درشکه وارد شهر شد. بر همین اساس لازم شد برای حفظ نظم، قوانینی برای تردد وضع شود. از جمله اینکه درشکهها و کالسکهها برای ورود به برخی نقاط شهر از جمله محوطه کاخ گلستان نیاز به مجوزی شبیه طرح ترافیک امروزی داشتند.
مسیر رفتوآمد کالسکهها؛ عکس از آنتوان سوریوگیننخستین اتومبیل در دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران شد. از آنجایی که استفاده از آن در ابتدا تنها مخصوص درباریان و افراد ثروتمند بود؛ بنابراین به دلیل محدود بودن تعداد اتومبیلها، نیازی به وضع قوانین مشخص برای استفاده از آن وجود نداشت. اما مانند هر وسیله دیگری، خودروها هم پیش از آنکه فرهنگ و قوانینی برای استفاده از آنها شکل گیرد، به مرور جای خود را در میان زندگی تمام اقشار جامعه باز کردند.
در واقع باید حدود یک قرن قبل را تصور کنید که فردی از پشت درشکهای که هدایت آن با کشیدنِ افسار اسب یا قاطر امکانپذیر بوده، پایین میآید و صرفا با یادگیری برخی مفاهیم ابتدایی پشتِ فرمان وسیلهای مینشیند که دیگر هدایت آن تنها به زور و بازوی خود و اندک شعور حیوانش وابسته نیست و باید همزمان حواسش به گاز، ترمز، دنده، فرمان و... باشد! در این شرایط البته وضعیت برای پیادگان هم بهتر نبود، کسانی که هیچ اطلاعاتی از سرعت و شتاب اتومبیل نداشتند و بعید نبود مثلا بازیگوشی یک کودک هنگام رد شدن از خیابان باعث تصادفی جبرانناپذیر شود.
از طرفی افزایش تعداد اتومبیلها در سطح شهرها در شرایطی رخ میداد که کوچهها و خیابانهای خاکی، زیرساخت لازم برای حضور این تعداد خودرو را نداشتند، خبری از خطکشی معابر، چراغ راهنمایی و رانندگی و... نبود و نظمیهچیان هم آموزشی برای نظارت بر قوانین مرتبط با این ساخته دست بشر ندیده بودند. در این بیقانونی هم احتمالا حق با کسی بود که زودتر میپیچید، صدای بلندتری برای داد زدن داشت، در محله خودشان رانندگی میکرد و بچهمحلها هوایش را داشتند و... .
با این وجود روند استفاده از اتومبیل کم و بیش به همان سبک اولیه تا زمانی که نخستین قربانی را بگیرد ادامه داشت. اما ماجرا از چه قرار بود؟ درویش خان که یکی از افراد اثرگذار موسیقی ایرانی و عامل ایجاد تنوع در ساز تار بود، در یکی از شبهای پاییزی سال ۱۳۰۵ خورشیدی که سوار بر درشکه درحال بازگشت به خانه بود با یک اتومبیل تصادف کرده و بعد از ۵ روز از دنیا رفت و اینگونه بود که خطرات وسیلهای که قرار بود کمکی به بشر باشد، بیش از قبل مشخص شد.
احساس خطر در کنار هرجومرج، بیقانونی و شکل نگرفتن فرهنگ استفاده از خودرو سبب شد تا در سال ۱۳۰۵ خورشیدی، داشتن تصدیق یا گواهینامه برای رانندگی اجباری شود و به دنبال آن دو سال بعد، اولین قوانین مربوط به رانندگی تنظیم و اداره نظمیه هم موظف به نظارت بر اجرای قوانین شود. البته اولین آییننامه کامل قوانین راهنمایی و رانندگی سال ۱۳۱۸ تصویب شد که از آن به عنوان مادر قوانین راهنمایی و رانندگی یاد میشود.
حالا دیگر تقریبا ۱۰۰ سال است که قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران شکل گرفته؛ با این وجود گاهی برای رعایت یک قانون مشخص مانند بستن کمربند ایمنی، بهترین راهکاری که باعث فرهنگسازی میشود درنظر گرفتن جریمه است! درواقع اینجاست که قانون برای برطرف کردن هرجومرج به کمک فرهنگ آمده، اما به نظر میرسد برای موارد دیگر که وابسته به موضوعات ترافیکی نیستند، مانند بوق نزدن در هر ساعتی از شبانهروز در کوچهها و پسکوچهها، فحش ندادن هنگام رانندگی، نیفتادن پشت آمبولانس، بوق زدنِ بیدلیل در ترافیکهای طولانی و... هنوز کار زیادی تا رسیدن به نقطه فرهنگی مطلوب داریم!
انتهای پیام